توبه نامه ی 13 ساله...



سلام دوستان...


وقتی این عکس رو تو وبلاگ یکی از همسنگرا دیدم حیفم اومد که بیشتر درباره اش نگیم ... 


این عکس نوجوان ۱۳ ساله ی کرجی شهید علیرضا محمودی پارساست که چند روز قبل از شهادتش گرفته شده ... 


 چهره ی معصومش دل میبره ... 


اما دل آتیش میگیره وقتی عشق واقعی این نوجوان13 ساله  به معشوقش رو میبینه... 


متن زیر توبه نامه این نوجوان 13 ساله است... دقت کنید این متن توبه نامه کسی است که هنوز به سن تکلیف نرسیده... 


بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که حسد کردم…
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم…
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم….
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم….
از این که مرگ را فراموش کردم….
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم….
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم…..
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم….
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند….
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم….
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم….
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم….
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم….
از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم….
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند….
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود….
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری…..
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم….
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند….
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم….
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم….
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم….
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم….
از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم….
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن زدم….




هفت شهر عشق را عطار گشت


ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم...

نظرات 8 + ارسال نظر
فاطمه شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 10:52

سلام!
رسول خدا(ص):هرگاه کاری کردی،آنراتنهابرای خداانجام ده زیرااوفقط اعمال خاص بندگانش راقبول میفرمایید.
تبیرک میگم وب جدیدتون رو،آرزومیکنم به وبتون اماممون صاحب الزمانمون هم سربزنه،آخه بوی خدامیده.

ان شاءالله موفق باشید.

سلام...
ممنون از جضور و لطف تون...
یاحق

حاجی شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 11:04 http://sefeed.blogsky.com

سلام داااش ...

فوق‌العاده بود !!!

این روح ولایت هس ک داره خودنمایی می‌کنه ولاغیر !!!

التماس دعا داااش

ماچییییی

نینجای سایبری شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 13:15 http://ninjasaiberi.blogfa.com

سلام خوبیه این وبلاگ ها اینه که میشه تبادل افکار کرد....جناب فرمانده مطمئنم اخبار این رو زهای مجلس رو پیگیر بودید...جناب اگه دقت کردید یک گوشه مجلس اقای مطهری ایستاده بود وطرف دیگر آاقای پزشکیان تا آقای رسایی ومخالفین کابینه میخواستن حرف بزنن مجلس رو به هم میریختن نمونش هو کردنای وسط حرفای مخالفین...چند باری تاکید کرده بودید به رایتون به آقای پزشکیان واینکه در جلسه ی اخر ایشون رو حزب اللهی معرفی کردید....این روز ها دیگه معلوم شد چه سرنوشت سیاسی در پیش داریم...خواستم تاکیدن عرض کنم به پاسخگو بودنمون در محکمه ی الهی من باب رای هامون...نکنه کسی رو انتخاب کرده باشیم که دل رهبر رو بسوزونه؟.....
فقط من باب حال وهوای این روزا این مطلب رو نوشتم...خداقوت همسنگری....

سلام...
اشتباهی شده خواهر اون یه کس دیگه بود که از آقای پزشکیان دفاع میکرد و بهش رای داده بنده به آقای پزشکیان رای ندادم... ایشون رو حزب اللهی معرفی نکردم بلکه فردی ساده زیست و مومن ، استاد نهج البلاغه و اینکه اهل زد و بند و لابی نیست و از بعضی نمایندگان به ظاهر اصولگرا بهترن... دلیل رای ندادن من به ایشون تفکرات سیاسی این آقا بود و اینکه چیزی به نام فتنه 88 رو قبول نداشت(ولایت مداری) ... در سایر فاکتورها از همه نمایندگان سر هستن...
البته اینم بگم که اون آقای رسایی و جبهه پایداری دیگه شورشو در آورده فقط خودشون رو حق میدون و لا غیر...

سوگند... شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 14:13 http://77sogand92.blogfa.com/

روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور

آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها

و اسارتگاههای مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک

میهن اسلامی خود گذاشتند.

آنان در اولین دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی در

شعاری پرمفهوم و احساسی ضمن اعلام بیعت با ایشان

از غیبت پیر سفر کرده زبان به شکوه گشوده و فریاد

برآوردند که: «ای سید حسینی کو رهبرم خمینی».

این سخن اشک را بر چشمان همگان جاری می‌ساخت،

آنان همچنین شعار «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد،

سقای حسین سرور سالار نیامد علمدار نیامد.»

را در این دیدار سر دادند

سالروز آزادگان به میهن اسلامی بر شما مبارکباد

ممنون...

نینجای سایبری شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 16:07 http://ninjasaiberi.blogfa.com

دینداری و مسائلی که فرمودید در تمامی نمایندگان تاحدودی هستش....اینا یه سری حالات شخصی واز وظایف مسلمین هستن...بنده هیچ سریتی در ایشون ندیدم....به گوش هامم اطمینان دارم...ما تو مجلس بیشتر از بیست نفر خودی نداریم...پس تخریب نکنید جناب رسایی رو چون تنها کسی بود که با شهامت اومد جلو....مراقب افکارمون باشی....یاعلی

فرمایشات حضرت آقا رو با مردم آذربایجان مطالعه کنید... افراط در قم و حرم حضرت امام(ره) (حلقه پرتو) ... افراط افراط افراط ... میزان قضاوت مون هم فرمایشات حضرت آقا باشه...
در ضمن اگه از جانشین خواهران و دوستاتون بپرسید دیگه به گوشهاتون اطمینان نمیکنید...

دست خدا شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 16:53 http://hayyaalaljahad.blogfa.com/http://

سلام خدا قوت قردش
27بند داشت چند بار مرور کردم داشتم تست میکردم با نفس خودم راستش مردود شدم راستش خیلی حرف داشتم برای هر بندش ولی خواستم نگم اگه بتونم عمل کنم .میتونه منشور اخلاق جمعمون باشه
یاد شهدای آزاده وخصوصا شهید مجید شریف زاده صلوات
التماس دعا

سلام
قردش ممنون که سرزدی...
آره داداش " ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم."
دعا کن

باران... شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 19:52 http://baraniii72.blogfa.com/

خیلی ها فقط سنشون بالا رفته ولی بزرگ نشدن ؛

بعضی ها هم
حتی با سن پایین
بزرگ شدن و بزرگ هستن ...
میتونه سیزده سالت باشه ، ولی بزرگ باشی؛ خیلی بزرگ
مثل همین شهید....
........................................
سلام...
ببخشید اقای فرمانده محترم سر سایت بسیج چی اومده؟؟؟
چرا باز نمیشه؟؟
استفاده میکردیم از مطالبش...کی حل میشه؟؟؟

سلام...
ممنون از متن زیباتون...
به خاطر طراحی نهایی و ایجاد تالار گفتمان سایت رو بستیم قرار بود دو هفته ای تموم کنیم ولی بعضی از ماژول ها(ابزار) تو قالب جدیدی که خریدیم نبود مجبور شدیم خودمون کد نویسی کنیم... انشالله به زودی راه اندازی میشه و حتما از حضورتون استفاده میکنیم...

نینجای روسفید یکشنبه 27 مرداد 1392 ساعت 12:12 http://ninjasaiberi.blogfa.com

سلام بزرگوار ...آگه حجت با مسئول خواهرا ن تام وتمام میشه...ایشون حرف های بنده رو تصریح ،تصدیق،تشریح،تعیید وتاکید ه موکد فرمودند....یک آن فک کردم زود قضاوت کردم ...اما حالا میبینم نه میتونم به خودم وحجت اکمل دوستم اطمینان کنم...راستی اگه دوباره قبول نمیکنید میتونم از آرپی جی زن گرامی هم کمک بگیرم ...البته قرار بر دعوا وراست ودروغ ندارم اما سر پزشکیان خیلی ی ی ی ی ی حساسم!...یاعلی همسنگری

سلام...
درسته من بهش رای ندادم ولی حالا که اونو به من چسبوندید پس حله دوره بعد یاشاسن پزشکیان!!!
یاعلی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد