شهردار کجاست؟؟؟



وقتی آقا مهدی، شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدید بارید. به طوری که سیل جاری شد. ایشان همان شب ترتیب اعزام گروه امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد. پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه که تا زیر زانو می رسید، به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین، آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد، از مردم کمک می خواست. تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی، بی درنگ به داخل زیر زمین و مشغول کمک به او شد. کم کم کارها رو به راه شد. پیرزن به آقا مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بدهد مادر! خیر ببینی.
نمی دانم این شهردار فلان فلان شده! کجاست تا شما را ببیند و یک کم از غیرت و شرف شما یاد بگیرید؟»
آقا مهدی خنده ای کرد و گفت : راست می گویی مادر! ای کاش یاد می گرفت.



قال رسول الله(ص) : " بعثت لاتمم مکارم الاخلاق".

"همانا من برانگیخته شده ام تا مکارم اخلاق را به کمال برسانم."


در اهمیت پرداختن به اخلاق ، همین بس که اشرف تمامی خلایق و خاتم انبیا فلسفه ی رسالت کامل ترین و برترین پیامبر و دین الهی را پرداختن به اخلاق معرفی میکند.در جای دیگری می فرمایند: "ایمان آن مومن کامل تر است که اخلاقش نیکوتر باشد." (میزان الحکمه/1941)

و نیز امام صادق (ع) می فرماید: " حسن خلق این است که نرمخو باشی ، گفتارت پاکیزه تر و مودبانه باشد و با برادرت با خوشرویی برخورد کنی."(میزان الحکمه/1944)


اخلاق و رفتار پرتویی از تربیت باطن و روح است.ثمره ای است که حکایت از دانه دل دارد. در دل چه دانه ای کاشته شده؟ "فجورها" یا "تقوا" ؟ دل سرشار از فجور هیچ گاه نمی تواند خلق و خوی فرد را شکور ، صبور ، مهرورز و متواضع نماید. همچنان که از دل با تقوا نیز خلق و خوی کفور ، عجول ، متکبر و تند مزاجی برنمی خیزد.


به راستی چرا مردان جهاد با آن که لباس حدید به تن داشتند ، در خلق و خوی ، چون برف نرم و ملایم بودند؟ آنان چگونه پرورش یافتند که تجلی گر"اشداء علی الکفار و رحماء بینهم" شدند؟؟؟

نظرات 10 + ارسال نظر
علی داداش چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 21:36

سلام داداش این خاطره خیلی عالی بود و جالبتر اینکه چون مادربزرگ ما با آقا مهدی همشهری بودن این خاطره رو برای من تعریف کردن و گفتن که اون پیرزن همسایه ما بوده تو اون محله و مادربزرگ ما با آقا مهدی چندباری هم صحبت شده اند که این واسه من دورادور یه افتخاره

سلام قردش...
سنده منیم افتخارمسان....

باران پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 00:21

سلام عالی بود...
جواب مهدی باکری خ خوب بود
راستش الان میخواستم یه متنی رو بذارم وبم بعد تصمیمم عوض شد چیز دیگه ای گداشتم
حس کردم ب پست شما نزدیکه گفتم...ک...
...............................................................

انباردارمون گفت:
یه بسیجی اینجاست که عوض ده تا بسیجی کار می کنه
میشه این نیرو رو بدی به من تا تو انبار ازش استفاده کنم؟
بهش گفتم: کو؟ کجاست؟
گفت: همون که داره گونی ها رو دو تا دو تا می بره توی انبار

نگاه کردم ببینم کیه
گونی ها جلوی صورتش بود و دیده نمیشد
رفتم نزدیک تر ، نیم رخش رو دیدم
آقا مهدی باکری بود ، فرمانده ی لشکرمون
تا من رو دید ، با چشم و ابرو اشاره کرد که به انباردار چیزی نگم
می خواست کارش رو تموم کنه...

... دل توی دلم نبود
اما دستور آقا مهدی بود
نمی تونستم به انباردار بگم این فرمانده لشکره که داره عوض ده تا بسیجی کار میکنه
گونی ها که تموم شد ، آقا مهدی گفت: پاشو بریم
رفتیم و کسی نفهمید فرمانده ی لشکر...

سلام...
ممنون که سر میزنید...
تشکر ولی مشکلی نبود اگه شما هم این خاطره بالا رو میذاشتین ، من بیشتر این خاطره رو گفتم که مقدمه ای باشه برای ادامه پست که در مورد اخلاق بود...
موفق باشید...

علی داداش پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 00:54

یاشاسن فرمانده مقتدر دانشگاه.داااااش الان حاج ابراهم رهبرین هیتینن گلیرم یریز بوش نه اوخودی

سلام...الله قبول السین...
اما حاج احمد بالایی و حاج مهدی عالمی دیگر دارد...

علی داداش پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 01:13

داداش هرکی میخونه بخونه فقط واسه دل ماها بخونه که خیلی وقته غافله و دلش یه کشیده آب نکشیده میخواد تا حالش بیاد سرجاش.اگه پایه باشید جومه میریم هیئت حاج مهدی

پایه ام داداش...

حاجی پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 02:05 http://sefeed.blogsky.com

سلام علیکم ...

احوال فرمانده جونم ؟؟؟

آقا ما نیستیم غوغا کردین؟ الله یورماسین ...

راستی هنوز شورای فرهنگی تموم نشده ؟؟؟

سلام داداش...
خواستم چند تا نظر ثبت بشه بعدا بیام...
الان دارم میام آماده باش....

لاله های بی ادعا پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 12:36 http://www.lalehaybiedae.blogfa.com

هوالحبیب
سلام
بروزم با موضوع سوریه.
منتظر نظرات و تحلیل های با ارزشتون.
یا زهرا

سلام...
ممنون از دعوت تون...
حتما سر میزنم...

کاوه پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 21:42

حضرت امیر(ع): کارهای کلان حکومتی شما را از کارهای جزئی مردم و سرزدن ها باز ندارد....... احوال فرمانده؟

سلام... کوماندو نجسن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون که سرزدی..... میدونم سرت شلوغه بهم سرنمیزنی ...
به حرف های استادت خوب گوش کنی 1 ماه دان یک کاراته رو گرفتی!

محمدرضا جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 03:36 http://www.masjediya.blogfa.com

خجسته باد میلاد بانوی قدسیه مطهره
فاطمه معصومه علیهاالسلام
که بارگاه نورانی ‏اش
محل دایمی نزول فرشتگان بر زمین
و دروازه بهشت است . . .

سلام...
ممنون از حضورتون...

قصه سرداران یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 21:22 http://hekayat1390.blogfa.com

سلام خدا قوت

واقعا نوای وب فوق العادست
اگه مایل به تبادل لینک هستید خبرم کنید
موفق باشید در پناه حق

قصه سرداران یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 21:55 http://hekayat1390.blogfa.com

سلام
نام شما با افتخار در پیوندهای ما می درخشد
به امید دیدار مجدد
در پناه حق

ممنون..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد