هر روز اعمالتان را به ما نشان میدهند....




موسی بن سیار می گوید: من با امام رضا (ع) (در مسیر خراسان) همسفر بودم ، به دیوار شهر طوس نزدیک شدیم . صدای شیونی بلند شد. رفتیم طرف صدا.

جنازه ای افتاده بود روی زمین.چندنفرهم می زدندتوی سر و صورت شان.

امام از اسب آمدند پایین . جنازه رابغل کردند ، انگار نوزاد کوچکشان باشد.

دستشان را گذاشتند روی سینه ی میت.

- بهشت مبارکت باشد.دیگرنترس. رفتم جلو:

"چه طور می شناسیدش آقا. این اولین باری ست که آمده اید طوس."

نگاه کرد:"موسی جان!نمی دانی هر صبح و شب اعمالتان را نشان ما می دهند.

همه تان را خوب می شناسیم . عمل خوبی ببینیم شکر می کنیم

و برای گناهان تان طلب عفو می کنیم........ 


عیدتون مبارک...


نظرات 18 + ارسال نظر
نرمک دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 10:45 http://ninjasaiberi.blogfa.com

سلام من دیشب یه دل سیر رفتم پیش خدا...برای العفو!ستار العیوب عجب کرامتی داره...همیشه برای خدا شکر میکنم...به خودش ...خودش که هست ...باهامه...برای وجود خودش شکر کردم...چون اگه به بنده هاش باشه با تهمت هاشون ادم رو تا مرز جنون میبرن....ستار العیوب بودنت را شکر!

سلام...
لطف کردید...
حالا چرا تغییر نام دادید؟؟؟
مگه نینجا چش بود!!!

فطرس دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 12:03 http://www.fotros340.blogfa.com

چون از پنج تن آل ابا قرعه بنام حسین علیه السلام افتاد ندا آمد که یا حسین ما تو را انتخاب کرده ایم و میخواهیم جسمت را در خون سرت را بر نی یارانت را در مسلخ و اهل بیتت را در اسارت ببنیم چگونه ای؟

و حسین بانگ برآورد لبیک اللهم لبیک و خداوند بر او مباهات نموده و فرشتگان سر تعظیم فرود آوردند و بر او سلام دادند:
اسلام علیک یا ثار الله...

یولدان گچن دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 19:38 http://www.kohnerefig.blogfa.com

هوالحبیب...
به سخنان امام گوش می‏دادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بیش‏تر می‏کرد. تشنگی تمام وجودم را فرا گرفته بود. شرم و حیای حضور امام، مانع از آن شد که صحبتشان را قطع کنم و آب بخواهم. در همین موقع امام کلامش را قطع کرد و فرمودند: ـ «کمی آب بیاورید!»
خادم امام ظرفی آب آورد و به دست ایشان داد. امام، برای این که من، بدون خجالت، آب بخورم، اوّل خودشان مقداری از آب را نوشیدند و بعد ظرف را به طرف من دراز کردند. من هم ظرف آب را گرفتم و نوشیدم.
نه! نمی‏شد. اصلاًنمی‏توانستم تحمل‏کنم. انگار آب هم نتوانسته بود درست و حسابی تشنگی‏ام را از بین ببرد. تازه، بعد از یک بار آب خوردن درست نبود که دوباره تقاضای آب کنم. این بار هم امام نگاهی به چهره‏ام کردند و حرفش را نیمه تمام گذاشت: «کمی آرد و شکر و آب بیاورید».
وقتی خادم برای امام رضا علیه‏السلام آرد و شکر و آب آورد، امام آرد را در آب ریخت و مقداری هم شکر روی آن پاشید. امام برایم شربت درست کرده بود. نمی‏دانم از شرم بود یا از خوشحالی که تشنگی را فراموش کردم. شاید در آن لحظه خودم را هم فراموش کرده بودم. با کلام امام‏رضا علیه‏السلام ناخودآگاه دستم‏را به‏طرف ظرف‏شربت درازکردم.
ـ شربت گوارایی است. بنوش ابوهاشم!... بنوش که تشنگی‏ات را از بین می‏برد.

رضا اگر چه به صورت، از آن حرم دورم ... من از تو دور که باشم، ز خویش هم دورم ... میان اینهمه دوری ترانه دل من ... شده «تو با منی اما من از خودم دورم» ...

سلام...
ممنون که سر میزنید و تشکر بابت متن زیباتون....

در ضمن من قویا تمامی مطالبی رو که تو وبلاگ "سفید" نوشته شده تکذیب میکنم ... به جان "بیر الله بنده سی فرمانده فروش! " که میخوام سر به تنش نباشه ، من فقط 1 دونه سوهان خوردم!

حاجی دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 20:57 http://Sefeed.blogsky.com

سلام فرمانده (ی سلام نظامی هم زدم همین پشت کامپیوتر)

اولا ک آهنگ وبلاگت یدونه است. الان ی ساعت پشت کامپیوترم، وبلاگت بازه و داره می خونه، دمت گرم. این علیمی هم خودمونیم چیزی نداره، هر چی خونده، یعنی خوب خونده مال قدیم هاست، چیزی تو مایه های سید جواد. شنیدی ک سید جواد این آهنگی خونده با اون لحن شیرینش (البته این آهنگ مال ی آهنگ خیلی خیلی مجاز هم هس ...)
بععععله ...
شما یدونه خوردی، بنده هم اونجا نبودم، زندان گوانتانامو تشریف داشتم دقیقا !!!

سلام... نه اینکه محمود کریمی خیلی مجاز میخونه! مولودی امام حسن رو به سبک رپ خونده!!! اول آخرین اولسون هااا علیمیه بیر سوز دیسن!!!

اولان آدام سیزین یاندا باش کسه بااااا !!!!!! هیچ کیم بولمز!!!!

از نسل سلمان دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 23:05 http://afsar-saiber.blogfa.com

سلام
حال و هوای وبلاگتون خیلی چسبید
اجرتون با سیدالشهدا
خدا دستمون رو از دامن اهل بیت علیهم السلام جدا نکنه
امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی
یا حق

سلام...
ممنون که قابل دونستید...
خوشحال میشم که دوباره به وب خودتون سربزنید...
التماس دعا...

تنها دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 23:07

حلال جمیع مشکلات است حسین

شوینده ی لوح سیئات است حسین

ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست

جائی که سفینه ی نجات است حسین

کاش......
وقتی خدادرمحشربگویدچه داشتی؟
سربرکندحسین ...بگویدحساب شد
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

باید برای مثل تو گریانمان کنند ... هم صبح هم غروب پریشانمان کنند ... باید برای مثل تو ابر بهار شد ... باید برای مثل تو بارانمان کنند ... ما آدم توایم، به توحید چشم تو ... سجده می آوریم که انسانمان کنند ... حالا که سائل کرم خانه ات شدیم ... اصلاً بعید نیست سلیمانمان کنند ... این اشکها نتیجه ی اسلام زینب است ... پس گریه می کنیم مسلمانمان کنند ... گیرم برات سینه ی عریان نداشتیم ... یک شب خلاصه می رسد عریانمان کنند ... روزیِ خلق با کرم نوکران توست ... گندم شدیم سفره ی احسانمان کنند ... فردا که روز آه و پرشانیِ همه است ... زهرا اگر گذاشت پریشانمان کنند!

ممنون از حضورتان...

فدایی دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 23:15

سلام.
کاش ما هم به اندازه ای که امام هوای شیعیانشون رو دارند حواسمون بهش باشه...
امان از آن روزی که شاهدم هستی...

سلام...
ممنون از حضور ارزشمندتون...

baran سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 00:11

به این امید می نویسم که به معنای واقعی ضامن آهو ضامن زندگیم باشه....میخوام بگم
آقا جون کمتر از آهو که نیستم
میشه ضامنم بشی؟؟؟
سلام...
اخه این چه مداحییه ک گذاشتین؟؟؟؟؟؟؟
اشک ادمو در میاره...!!!!
محشره...
التماس دعا...التماس دعا...التماس دعا...

سلام...
ممنون از حضورتون...

چون میسر نیست من را کام او ..... عشق بازی میکنم با نام او...

محتاجیم به دعا...

تخریبچی جامانده سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 00:51 http://meydanmin.blogfa.com/

آقای ما!



در عبور از گذر لحظه ها، در تپش مدام زمین و نگاه زهرآلود زمان، دستهای ما تو را می طلبد یا مولا!

مهر در سراشیب جاده ی عمل زیر چرخهای سنگین ستم له میشود در نبودت!

تو ما را رها نخواهی کرد و ما هر روز و هر ساعت و حتی هر ثانیه در آرزوی زیارت رخ چون خورشیدت، دست بر آسمان داریم و در محمل نیاز، از پروردگار بلند مرتبه، ظهور پرشکوه تو را تمنّا می کنیم!

آقای ما!

بیا که احساس نیازمند توست!

پرنده ها در سلام صبحگاه خود تو را می خوانند و گلها به امید نوازشت رخ می نمایانند!

بیا که دستهای نا توان ما در آرزوی یاوری تو مولا، شب و روز از گونه هامان قطرات شبنم را بر می چیند و لطافت باران را به جاده های عشق می پاشد، بلکه گلستانی بسازد از گلهای ناز و اطلسی که فرش راهت باشد و خاک قدمت!

بیا که زمین تشنه ی محبت و سلام توست و زمان در نقطه ی انتظار ایستاده است..........

سلام...
ممنون از حضور و متن زیباتون...

محمدرضا سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 04:38 http://www.masjediya.blogfa.com

سلام

با مطلبی با موضوع حجاب
تحت عنوان ◘ رضایت خالق ◘ بروزیم
منتظر نظرات شما هستیم ...

یــ علی ــا مدد

قصه سرداران سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 09:56 http://hekayat1390.blogfa.com

آنگه که زمانه نا موافق گردد

سیمای فلک ، آینه ی دق گردد

یاری زامام مهربان می طلبد

آن کس که در این مقام لایق گردد


امام رضا(ع):
هرگاه برای شما پیش آمد سختی روی داد از ما کمک و یاری بجویید

کاوه سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 12:03

سلام ننه.... به کوری چشم حسودان با اجازه مادر جانشین منو فرمانده و جانشین، یه سر علی واری میریم تهران و قم و مشهد و بر میگردیم تا سلطانمون یه دستی به سرمون علی الخصوص سر جانشین بکشه

سلام ننههههههههههه...
تو این "بیر الله بنده سی" رو راضی کن 7 مهر مشهد باشیم... البته باید با مامانش صحبت کنیم...

کاوه سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 12:04

البته وقت سفر با فرمانده

سربازولایت سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 12:05

سلام
ای کاش منم میدونستم نه میدونم ولی نمیفهمم که هرشب وروز نامه اعمالم خدمت امام زمانم میرسد !
نمیدونم ایشون وقتی میبینن شکرمیکنن یا.....

سلام...
ممنون از حضورتان ...

در حسرت و آرزوی زیارت سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 15:10

دل من گم شد اگر پیدا شد بسپارید امانات رضا
و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش ملاقات رضا
ار رضا خواستم بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است ولی دلخوشم من به محالات رضا

دلم چند وقته بدجور هواییه حرم ثامن الائمه است با این که میدونم خیلی گنه کارم و.....ولی چیکار کنم دلم دست خودم نیست امامش رو میخواد

سلام...
انشالله که به زودی آقا دعوتنامه زیارتتان را امضا کنند...
التماس دعا...

در حسرت و آرزوی زیارت سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 15:45

سلام علیکم
ببخشید یادم رفته بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دل که دست خودت نباشه همین میشه معذرت میخوام

شدیدا محتاج دعا

طاها سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 20:12

سلام علیکم
توی آبان و آذر قراره انشاا.. اگه قسمتم بشه برم مشهد و کربلا از همین الآن دل تو دلم نیست چون اولین باره که دارم میرم کربلا هر لحظه یه نگاه خاصی رو روی خودم احساس میکنم حس عجیبیه خدا قسمت همه بکنه فقط اینو میگم بدجوری دلتنگم بدجوری

سلام...
خوش به حالتان...
ما که فقط با عکس کربلا عشق بازی میکنیم ... ولی این رو بگم نرفتن به کربلا یه درده ولی رفتن به کربلا و جدا شدن از حرم هزار درده...
انشالله که حتما زائر میشید و ما رو هم دعا میکنید...
التماس دعا...

سوگند... سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 22:51

انَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ
.

.

.

خدا حائل هست بین انسان و قلبش!. (انفال/24)

تویی که از همه زندگیت خسته شده ایی ؛


بخـــــوان : الا بذکر الله تطمئن القلوب.

سلام
تازه متوجه قالب وبتون شدم
خیلی قشنگه
مبارکه
موفق باشید...


یا علی

سلام ...
ممنون از حضور و لطفتون...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد