عشق بازی با لبخند....


یکی از روزها که شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف «عباس صابری» هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی خاک رویش بریزند. کلافه شده بودیم. شهیدی پیدا نمی شد. بیل مکانیکی را کار انداختیم.

ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی عباس بریزد، متوجه استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد. سریع کار را نگه داشتیم. درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش راروی عباس بریزیم تا به شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک شهید پیدا کردیم.

بچه ها در حالی که می خندیدند به عباس صابری گفتند: 

 بیچاره شهیده تا دید می خواهیم تو رو کنارش خاک کنیم، گفت: فکه دیگه جای من نیست، باید برم جایی دیگه برای خودم پیدا کنم.... 

راوی: مجید پازوکی

نظرات 42 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 12:39 http://shahadat319.blogfa.com

سلام یه سر پیش ما بیاید

امیر دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 12:40 http://shahadat319.blogfa.com

خیلییییییییی قشنگ بود
واقعا ممنون به خاطر این مطلب زیباتون

حسن دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 13:35

سلام ممدخان
ممدخان ریا نباشه منم خصوصیات عموی شهیدمو دارم!!!!!!!!!
کاش قبل این که ازش مینوشتی بهم خبر میدادی

نه بابا کلا شبیه شی ... راستی شهید دهستانی عمو بود یا داداش؟

عسل "خانوم" دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 17:30

نمیدونم چی نوشته بودی براااااااادر...ولی یه جوری بود عجییییب بود
آدمو به راه راااااااااااااست هدایت میکرد
دمت گرم برااااادر اصن یه جوره عجیبی"خیلی عجیباااااا"متحولمون کردی. مدیونتم تخریب چی.
یازهرا کربلا ای گل نرگس بیاااااا

در ظم وسالشان طبریک.....بله ه ه ه ه

سلام عسل "آقا"...
ممنون از حضورتون ... منم مدیون دعاهای شمام برادر ...
پیوند این دو نور آسمانی بر شما هم مبارک باد...
یاحق...............................

صبح امید دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 18:35 http://sobh1.mihanblog.com/

باید شما حافظ ولایت و امام باشید و رهبر را همچون نگین انگشتری در دست، میان خود بگیرید.
فرازی از وصیت‌نامهشهید حسین تقی‌پور

z.mi دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 19:41 http:///g-yashahid.blogfa.com/

منم اگه برم اونجا شهیدا فرار میکنن بس که غرق گناهم

آوای حرکت دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 20:13 http://freenotion.blogsky.com

خیلی جالب و قشنگ بود
به خصوص حرف حاج مجید

عسل"""خانوووووم""" دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 22:44

باز گف برادر..باز گف برادر
باشه بابا من برادر شمام خواهر خوبه؟؟؟؟؟
به منم سر بزن خوااااااهر

یا زهراااا...بقیه شم که!!!!

خوب چرا عصبی میشید؟
باشه بابا شما همون خواهر ما هم برادر؟
کجا بیام سر بزنم؟؟؟ آی پی شما که خاک بر سر آمریکا رو نشون میده!!!

احسن الخالقین دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 23:00 http://ahsanolkhalghin1.mihanblog.com/

با خدا گفتگو کنید نه به این خاطر که به چیزی احتیاج دارید
بلکه چون نعمتهای بسیاری دارید که برایشان از او سپاسگزاری کنید.

عسل """خانوووووم""" دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 23:08

شرمنده آخه جنسییتمو زیر سوال بردی آخه براااادرم
الان شدی تخریب چیه خووووب
حله سرخ نشو چی بمان ببینیم چی میشه!!!!
وااااای منو آمریکاااا؟؟؟ینی میخوای بگی من سهیونیستم براااادر؟؟؟دیدی؟الانم ایرانی بودنمو زیر سوال بردی!!!
بعد میگی چرا سرخم میکنی!!!

یاااا زهرا کربلا مرگ بر آمریکااا

ممنون از حضورتون...

نینجای سایبری سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 10:42 http://ninjasaiberi.blogfa.com

سلام اون اولا که فقط عکس شهید وگذاشته بودید جدا نمی دونستم چه نظری بدم اما حالا...از شهدا میخوام کمکمون کنن...الان از کلاس روابط بین الملل میام....دلم برا خودمون میسوزه...چرا ماها باید بعد از سی سال که اون همه خون دادیم تا سرپا بایستیم حالا برا کتابای ترجمه ای افتخار کنیم....؟شهدا جدا شرمنده ایم...یاعلی جناب....

سلام...
ممنون از حضورتون ... لطف فرمودید...
موفق باشید...

حامد سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 12:44 http://sirvan08

تو مگه منو دو نداری نمیای؟؟؟به ما بدا سر بزن!!اگه دوسم نداری عقل نداری!!!!

چرا دوست ندارم داداش.. ببخش این چند روز سرم خیلی شلوغ بدم ...چشم حتما میام...

صبح امید سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 14:19 http://sobh1.mihanblog.com/

همسرم، بعد از شهادت من شجاع و قوی‌دل باش تا رسالت همسر شهید را که رسالتی بس بزرگ است به نحو شایسته انجام دهی. همسرم، تنها فرزندمان را خوب بزرگ کن و راه پدر را به او بشناسان و اگر دلتنگی می‌کند صابر باش و هدف «شهادت» پدر را برای او بیان کن و به او درس «شهادت» را بیاموز.
فرازی از وصیت‌نامهشهید اصغر دینبار

بی سیم چی سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 14:29

سلام...

واقعاپست جالبی هس
ایشالااین شهیداخودشون هممونوثابت قدم کنن تو راه دین واسلام


یاحق

سلام...
ممنون از حضورتون...

یاسمین سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 16:02 http://donyayeyasamin.blogsky.com

سلام داداش گل
ممنون از مطالب کوبندت میام اینجا حس خوبی دارم چندباری سرزدم اما آپ نبودید
از خدا میخوام طول عمر باعزت به شما بدهد و همیشه در راه شهدا قدم بردارید
التماس دعا

سلام بانو...
ممنون از لطفتون...خوشحال شدم از حضور سبزتون...
محتاج دعا...

صبح امید سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 17:28 http://sobh1.mihanblog.com/

پدر، تو همیشه سعادت مرا می‌خواستی. چه سعادتی بهتر از شهادت در راه خدا؟ پس خوشحال باش و شکر خدا را گذار که خواستة او بوده است که این چنین شود.
فرازی از وصیت‌نامهشهید محمدحسین نجفی

یولدان گچن سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 19:25 http://www.kohnerefig.blogfa.com

سلام
خیلی دلنشین بود..
اجرتون باشهید کربلا..

سلام....
ممنون...لطف فرمودید...

سفیر(وحید) سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 22:52 http://http://vahid1359.blogfa.com/

روحشون شاد همه شهدای تفحص ؛ آقا مجید پازوکی ، علی آقای محمودوند، محمد زمانی ، علیرضا شهبازی ، سعید شاهدی و.....

روحمان با یادشان شاد...
ممنون از حضورتون...

حاجی سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 23:41 http://sefeed.blogSky.com

سلام داااش گلم ...

یارلارون نجه دی؟

وقتی می آی فک می کنی وبلاگ خودت هس ی دور می زنی و میری. این بارم نظرات رو خوندم و بسته بودم ک یادم افتاد نظر نذاشتم.

اول در مورد آهنگ وبلاگ ...

یادم هس ی زمونی کوچیک بودم، کاست همه مداح رو داشتم. یعنی الانم دارم، البته بیشترشون گم و گور شده. بیشترشون هم دایی کوچیکم واسم کپی کرده بود. اون زمون ها بیشتر سید جواد رو گوش می دادم ب خاطر سبک نو و ...

حمید علیمی رو هم از اونجا دوست داشتم. اما الان زیاد حال نمی کنم باهاش. بایستی بگردم کاست اش رو پیدا کنم ی بار دیگه گوش کنم ...

دوم در مورد مطلب ات، این محید پازوکی هم عوالمی داشته هااا ....

الله یورماسین ...

سلام قردش... جان یارالی....
دل به دل راه داره ... شما اونجا زدید جانشین رو ناکار کردید منم این ور با توپ زدن دماغم ناکار شد...
شما که با جواد ترانه(جواد مقدم) حال میکنی ما هم با علیمی...
الله قووت ورسین...

تخریبچی جامانده چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 06:27 http://meydanmin.blogfa.com/

درقید غمم، خاطر آزادکجایی؟

تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟

با آنکه زمانیست زما یادنکردی،

ای آنکه نرفتی دمی ازیاد کجایی؟

عسل بانوووووو چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 09:27

آففففففرین...ممنون از حضورم...دیگه نمیام

صبح امید چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 12:19 http://sobh1.mihanblog.com/

ای مردم شهید پرور! امروز میشود شناخت که چه کسى مسلم ابن عقیل را بدست عبیدا... سپرد و چه کسى او را پناه داد. امروز میتوان به عین الیقین حبیب ابن مظاهر را با آنکس که در زیر پوشش تاریکى شب عاشورا، حسین (ع) را تنها می گذارد تشخیص داد و امروز می توان خود را در همه صحنه هاى پیامبر و امیرالمومنین و ائمه معصومین سلام ا... علیهم اجمعین حاضر کرد و جواب آن همه سئوالات را گرفت چرا که انسان بر نفس خودش بیناست. از همه شما التماس دعا دارم.
فرازی از وصیت‌نامهشهید حمید غفوری

امیر چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 12:23 http://shahadat319.blogfa.com

سلام
با گزیده سخنان حجت الاسلام پناهیان بروزم

احسن الخالقین چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 12:57 http://ahsanolkhalghin1.mihanblog.com/

همیشه فکر می کنیم چون گرفتاریم به خدا نمیرسیم ولی در حقیقت چون به خدا نمیرسیم گرفتاریم


لینک شدی

بی سیم چی چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 14:52

خدایا چگونه شاهدباشم که حق بمیردو ظلم و کفر وجهل قهقهه های مستانه سردهدوخداوپیغمبررامسخره نماید ومستکبرین دنیانابودی حق پرستان راجشن بگیرند
شهیدان زنده اند الله اکبر......



یاحق

سلام...
فکر کنم این کامنت رو از جیب بیت المال گذاشتید...
ممنون از حضورتون..

نینجای سایبری چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 18:02 http://ninjasaiberi.blogfa.com

سلام مهندس ...بیاید زود باشیددد...به رنگ آذربایجان با طعم ترشی...زود باشید دیگه...مهندس زود باشیدمنتظرم هااااااااااااااا

سلام...
چشم حتما میام...

امید چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 19:33 http://omid271.blogfa.com

حرفی نمیزنی چرا «بابای جعبه ای»؟
خسته شدم بیرون بیا «بابای جعبه ای»
لطفا بلندتر کمی فریاد هم بزن
این جا نمی رسد صدا «بابای جعبه ای»
با ان قَدَت تو جا شدی آنجا ببین مرا
جا میشوم ببر مرا «بابای جعبه ای»
قد عروسکم شده ای باور کن ای عزیز
من‌‌ مادرت قبول؟ ها؟ «بابای جعبه ای»
بابا عروسکی چرا لالا نمی کنی؟
شب شد لالا لالا «بابای جعبه ای»

احسن الخالقین چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 22:35 http://ahsanolkhalghin1.mihanblog.com/

صدور هیچ گذرنامه و ویزایی لازم نیست وقتی به خدا “پناهنده” می شوید

تنها چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 22:57

محبت حسین علیه السلام از کیمیا بالاتر است ،
چه اینکه کیمیا مس را تبدیل به طلا می کند؛
و محبت حسین علیه السلام ذغال وجود و قلب سیاه را تبدیل به چیز بسیار با ارزشی که قیمتی برایش متصور نیست ...
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

سلام...
پست جالبی بود....
خدامعرفت ولیاقت کربلایی شدن رو براهمه عاشقای ارباب قسمت کنه..........

اجرتون باسید الشهدا"....

سلام...
انشاالله...
ممنون که قابل میدونید و سر میزنید...
یاحق...

به گمانم این روز ها کلاس اولی ها مشق شب می نویسند .!

اما کدام جمله ی کتاب فارسی دردناک است ؟

سخن کوتاه کنم .

از آرمیتا رضایی نژاد چه خبر ؟

راستی او این روز ها کلاس اول است ...

خوش اومدید...

سلام عزیز
افتخار ما این است که آزاده ایم ...

شما با افتخار در لیست همسنگران مجازی ما قرار گرفتید
یا علی



یادمان باشد...
خواندن این خاطره ها شاید جرقه ای باشد برای بهتر زندگی کردن.
رفتار و زندگی شهدای ما، جاذبه های زیادی داشت؛ اما...
اما بهترین جای زندگی شان شهادتشان بود.
سر سفره عقد نشسته بودیم، عاقد که خطبه را خواند، صدای اذان بلند
شد. حسین برخاست، وضو گرفت و به نماز ایستاد،

دوستم کنارم ایستاد و گفت: این مرد برای تو شوهر نمی شود.

متعجب و نگران پرسیدم: چرا؟ گفت: کسی که این قدر به نماز و مسائل

عبادی اش مقید باشد، جایش توی این دنیا نیست.

«شهید حسین دولتی»

سلام...
ممنون...شما هم با افتخار لینک شدید...

یاسمین پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 01:07 http://donyayeyasamin.blogsky.com

ای آنانی که تنها وصیت شهدا را شعار قرار داده‌اید!

بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است از این‌که فردا افرادی همانند شما وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند.

طلبه شهید رضا دهنویان

یاسمین پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 01:30 http://donyayeyasamin.blogsky.com

تادستش نوشابه فانتا را دیدم، عصبانی شدم و گفتم تو دوباره برای من فانتا خریدی؟ چند بار بگم من پپسی می خورم. عباس خیلی آرام گفت: حالا نمی شود فانتا بخورید؟ گفتم چرا و اصرار کردم. گفت: کارخانه پپسی برای اسرائیل است. این جریان برای قبل از انقلاب و دوره دانشجویی مان در آمریکا بود.«جنگ شلیک گلوله نیست !!احساس مسئولیت است»
یاد شهید عباس بابایی بخیر...

سلام بانو...
ممنون از حضورتان... لطف کردین ...
موفق باشید...

احسن الخالقین پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 13:12 http://ahsanolkhalghin1.mihanblog.com/

همه گویند به تعجیل ظهورش صلوات ‏
کاش این هفته بگویند به تبریک حضورش صلوات

سوگند... پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 13:53

سلام
مثل همیشه عالی...
با آرزوی موفقیت
یا شهید

سلام...
ممنون ... لطف کردید...
یاحق...

بی سیم چی پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 15:13

سلام...
بله به هوش وذکاوت شما شکی نیس یا بهتر بگم به مجهز بودن سیستم شما شکی نیس...
ایشالاازاین به بعدرعایت میکنم...


یاحق

سلام...
حق نگهدارتان...

بی سنگر پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 17:12

سلام داداش ممد
خسته نباشی؟خوبی؟
مطالب خوبی داری؟به آدم حالت دس میده...
یاده جنوب میندازه...یاده غروب طلاییه،آره طلاییه...
راستی یادته داداش؟...عجب حس و حالی بود...
قربونت برم...خیلی آقایی...خیلی...
انشالله همیشه محسول بمونی...
راستی دلمون همیشه با آسمونیا باشه صلوات...

سلام بی سنگر....
حتما یاشار داداش خودمی...
آخ که داداش دلم یه ذره شده برا غروب طلائیه ... یادته چه حالی داشتیم تو بغل هم ... یه چیزی گفتم اونجا اگه یادت باشه؟ انشاالله که اون حس و حال و لطف شهدا یادمون نره ... قربونت برم داداش زود زود بیا خوشحال میشم...
اللهم صل علی محمد و آل محمد....
در پناه حق...

صبح امید پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 19:24 http://sobh1.mihanblog.com/

خاموش‏تر از چراغ مرگم ، روشن‏تر از آفتاب کجایى؟

‏عقربک‏هاى ساعت، تا کى به گرد خود گردند، بیهوده در صفحه غیبت

در گرگ و میش سحرگاه، پایان غیبتت را انتظار مى‏کشم

آن روز که بیایى،

جهان براى خوشبختى ما تنگ است

آغاز و فرجام خویش را در تو میجویم

این گریه را پایانى است اگر،

اشک راه خود را بداند و بر هر دامانى نریزد.

صبح امید پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 20:27 http://sobh1.mihanblog.com/

شهادت برای ما جوانان ایرانی افتخار است زیرا پیامبران ما زیر بار ظلم نرفتند و ما نیز راه آنها را ادامه می‌دهیم. می‌خواهم به خاطر اسلام امام و آزادی شهید شوم تا اسلام عزیز به تمامی جهان صادر شود.
فرازی از وصیت‌نامهشهید غلامعلی جمال‌زهی

بال گشاده پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 21:27 http://balgoshadeh.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم...
طرحی داریم برای رشد و تربیت خویش، مزیّن به نام و متبرّک به اوصاف اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)...
حضور و همراهی شما و همراهان وبلاگتان موجب امتنان و است...
یا زهرا(س)

محمدرضا پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 21:59 http://asemanasman.blogfa.com

ی روز
ی ترک
ی اصفهانی
ی قزوینی
ی شمالی
ی جنوبی
ی لر
ی بلوچ
ی کرد
ی.....
آذریه مهدی باکری بود
اصفهانیه حاج همت،
قزوینیه عباس بابایی،
شمالیه سید مجتبی علمدار،
جنوبیه حسین علم الهدی،
و ....
خلاصه ی روز همشون پشت ب پشت هم ایستادن
تا دشمن به خاکمون چپ نگاه نکنه
حقشون این نیست
که یادشون نکنیم
بیاییم به پاس رشادتهای
این شیر مردان خدا

صلواتی نثار روح بلندشون کنیم...

اللهم صل علی محمد و آله محمد....

نینجای سایبری پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 23:28 http://ninjasaiberi.blogfa.com

سلام ...بروزیم منتظر...آذری وار بیاید....هنوز در خط مقدم با دشمن...آذری ...بلند یاحسین میگوید....یاحسین

سلام...
چشم حتما سرمیزنم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد