دوسش دارم!!!



تو بیمارستان که بودیم یه جانباز رو آوردن, موجی بود . 20 سال با این درد زندگی کرده بود... 

بستری که شد همسرش نشست کنارش و شروع کرد به گریه کردن...

پرستار پرسید چی شده ؟

با صورتی کبود و تنی رنجور پرسید : 

نمیشه خودم تو خونه مراقبش باشم ؟ 

پرستار گفت : باز حالش بد بشه کتکت بزنه چیکار میکنی ؟ 

در حالیکه چشمش به همسرش بود جواب داد : 

خوب منو بزنه بهتر از اینه که خودشو بزنه!

شوهرمه . عشقمه . دوسش دارم...

و باز گریه کرد...

از پنجره به بیرون نگاه کردم ...

آسمون هم تاب شنیدن نداشت...

شروع کرد به باریدن....

چقدر جواب زحمات این عزیزان رو دادیم؟؟؟

منبع : در انتظار خورشید